آغاز کلام
برای هر پایان شاید هزاران بهانه باشد
اما برای آغاز یک بهانه کافی است…
یک بهانه…اگر چه پر باشد از دلتنگی های عاشقانه…
و امروز روز دیگری است برای آغاز…
آغازی از جنس دلتنگی
آغازی با رنگ برگ های خزانی
آغازی با عطر سکوت
آغازی با طعم کال سیب
آغازی به وسعت تمام حرف هایم …
برای پایان دادن تو…
و به ابدیت پیوستن با عشق تو…
دیگر نه ازدیر آمدنت گله دارم
و نه از آمدن هایی که پر از رفتن است
دیگر نه از چشمانت نگاهی را می جویم
و نه از چشمانم گناهی
تنها…تنهایی ام را در تو می جویم
می دانی از چه می گویم!
خودت را به ندانستن نزن
نه گله از نبودنت…
نه شکوه از ندیدنت…
حتی ندیدن همه دیدنی ها…
همه ی اینها به ازای دلی که بردی
و دنیای پر از تنهاییم!